آمار پارادایم | زنان

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

وقتی به خاطر ایرادات فکری ام با بقیه جمع بسته می شوم، به مراتب خوشحال تر از آن زمانی هستم که به خاطر محاسنم و نقاط قوت فکری ام با بقیه در یک مجموعه قرار می گیرم. مثلا وقتی می گویند، ما ایرانی ها اصولا آدمهای تنبل و بی مسئولیتی هستیم یا آن موقع که می گویند، ایرانی ها روحیه کار گروهی ندارند یا فلان و بهمان، در صورتی که خودم هم، چنین ویژگی هایی را داشته باشم، با آغوش باز این انتقادات را می پذیرم. این قضیه در مورد ویژگی های معمول زنان هم برایم پیش می آید، آن موقع که می گویند، زنان غرغرو هستند یا مثلا راحت آدم فروشی می کنند یا ... کنار آمدنم با این قضیه و نگاه راحت است و اعتراضی هم نمی کنم...
 خودم فکر می کنم شاید دلیل این موضوع این است که وجود این همه مثلا  تنبل یک جا، فشار را از روی من بر می دارد و من با بی تفاوتی شانه هایم را بالا می اندازم و می گویم، خوب من که تنها فقط این طوری نیستم همه زنها یا مثلا همه ایرانی ها این طوری اند.

اما در مورد صفات مثبت، انحصار را دوست دارم، دوست دارم، به طور فردی به قضیه پرداخته شود و با کسی جمع بسته نشوم، انگار فقط مثلا من بلدم خوب آشپزی کنم، یا فقط من دنبال بهبود افکار و زندگی ام هستم و از این قبیل.....

این مقدمه را آوردم با فرض این که شاید غالب افراد مثل من فکر می کنند، راحت  تر به دوره ای از دوران فکری ام بپردازم که در آن، آدم مطلق اندیشی بودم، مثلا در مورد بعضی شخصیت های تاثیرگذار جهان- فارغ از نوع خط فکری شان- به جای این که زحمت بکشم و قبل از اظهار نظر در مورد شان اندکی به فکر دستاوردهای فکری ام باشم و دنیای ذهنی ام را وسعت ببخشم، خیلی راحت در رد یا قبول آنها با دوستانم صحبت می کردیم. حالا متوجه شده ام اظهار نظر در مورد اشخاص و موضوعات با دستمایه علمی کم، چقدر خود آدم را زیر سوال می برد.

دریا هرچه عمیق تر، آرام تر و با شکوه تر.........

همین طور این مقدمه را آوردم تا خوشحالی ام را از این بابت اعلام کنم که جدیدا من فهمیدم تعارضی که گاه سراغ من می آید در مسائل، در وجود غالب افراد حضور دارد.



برچسب‌ها: دریا, آرامش, زنان, فکر
+ تاريخ پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 23:32 نويسنده فاطمه. الف |