و خوبی، همچون درخت نارون سترگی است که هر بار بعد از هر عصیان

در سایه اش پناه می گیرم

و دست های آلوده ام را پای آن می شویم،

و در آرامشی که احاطه ام کرده،

و سکوت مقدسی که معذبم می سازد

خودم را پیدا می کنم

 و فردا روزی است که من با جرات بیشتری

خود را به ایستگاهش خواهم رساند.

فاطمه اسماعیلی

https://t.me/ongoingevents

  🌈🌧

📚  آدم تاثیر گذار زندگی تان  یا تفکری که از دل کتابی یا اتفاقی به ذهن تان سنجاق شده، هرچه دوست دارید، اسمش را بگذارید؛ همو در سایه ذهن شما نشسته و سمت و سوی نگاهتان به قضایا را تعیین می کند؛ بدون آنکه متوجه باشید. 

📚  اما از یک جایی به بعد، حتی سایه تان را هم در اختیار می گیرید و مواظب هستید، چه آدمی یا چه اندیشه ای را به آن راه می دهید و این آغاز حس فوق العاده ای است که شاید همان مفهوم آزادی باشد. 

***

... 🌱 و او کسی است که من نه تنها او را به خلوتم راه داده ام، بلکه هیچ کس حق ندارد در صندلی مخصوص او جلوس کند. می دانید دلیل محبوبیتش چیست؟ او قدرت و در واقع هنر عجیبی در متفاوت دیدن رویدادها، شرایط و انسانها دارد. او متخصص ارائه «زاویه دید» بِکر و عالی به قضایاست: با چمدانی پر از دلایلِ نگاهی تلخ به موضوعی سراغش بروید، او قادر است، شما را به زاویه ای بکشاند که حتی خوابش را هم نمی دیدید، زاویه دیدی که تمام سلولهای خشک شده از ترس و تلخی در شما را به دمی معجزه آسا، لبریز از زندگی می کند. 

🌱 شمایی که تا چند لحظه پیش خود را کاملا در باتلاق درماندگی احساس می کردید، پس از دقایقی صحبت با او، خودتان را می بینید که داخل آن باتلاق در حال جمع کردن تکه های طلا هستید یا تن تان را سپرده اید به یک جور گِل درمانی، انگار که در ساحل دریا در حال ماسه درمانی باشید. یا تمام حواستان معطوف پرنده های زیبای آسمان بالای سرتان شده است. 

🌱 آدم هایی از جنس او و با همت او، قادرند درست مثل یک هنرمند، همچون یک آهنربا به تمام وجودتان انگار جهت دهی  کنند، آنها به طور نامرئی شما را می کشانند به سمت افقی روشن، درست تنظیم شده با پنجره زندگی.... و روزی همنشینی با چنین تفکراتی در ذهن تان از شما نیز یک آهنربا می سازد...

🔖🖌     فاطمه اسماعیلی

https://t.me/ongoingevents