آمار تمرکز به عطر خوش نان

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

در روزهایی که گذشت، کتابهای زیبایی به دنیای ذهنی من پا گذاشتند، مثل کتاب از طرف او به قلم خانم آلبادسس پدس یا کتاب والکیریها از پائلو کوئیلو - البته این کتاب را برای برای دوم می خواندم- و قصد دارم حتما برای بار سوم هم بخوانمش.

بعضی روزها به خاطر رعایت حال چشمهایم و ابری که در حال عبور از آسمان دلم بود، فقط خودم را و زندگی را و همه چیز را فقط تماشا می کردم، کاری که قبلا بلد نبودم ... تماشا کردن در یک سری روزها مثل منتظر ماندن در صف نانوایی بدون شکایت است. بدون عصبی شدن. بدون اینکه روالی را که در پیش گرفته ای به خاطر خشم یا هر هیجان دیگری به هم بریزی. آنقدر بزرگ شده ای که به اتفاقات، فضا بدهی. صبورانه روز را طی کنی و با متانت قسمتهایی از آن را که متوجه نمی شوی، بدون جنگیدن بپذیری.

بله. یک فیلم هم دیدم که خیلی جالب بود، به نام سرگیجه. انشالله در موردش خواهم نوشت. همین طور فیلم خیاط. و الیته ذهن من که در مورد سلنا گومزه. که دیدن هرسه رو پیشنهاد می کنم.

حالا برسیم به کتاب ایام بی شوهری از خانوم نسترن رها که همان طوری که قبلا هم اینجا گفته بودم از جمله کتابهایی بود که آن را مخصوصا به خاطر سبک و راحت خوانی اش انتخاب کرده بودم، در روزهایی که کمی برنامه هایم سنگین بود یا ذهنم ... و دنبال کاری بودم که تمرکز حداقلی بخواهد و همان طور که دارم ته گرفتگی شیر در ظرف را سیم می کشم به آن گوش دهم. یا دستگیرهای آشپزخانه را نونوار می کنم همچنان هدفون به گوشم باشد ....بدون آنکه سررشته کتاب از دستم خارج شود.

کتاب از این لحاظ که از موضوعات معاصر ما در آن نام برده شده بود، برایم جالب بود. از جمله اینکه راوی داستان، در واقع یک وبلاگ نویس است. یا مکان های آشنا یا ترانه هایی که از آنها صحبت می کند عموما چیزهایی است که فاصله کمی با ما دارند و احتمالا ما خودمان هم با آنها خاطره داشته باشیم. در پست بعدی با جزئیات بیشتری در مورد کتاب خواهم نوشت.


برچسب‌ها: نسترن, رها, کتاب, بلاگفا
+ تاريخ دوشنبه بیست و چهارم دی ۱۴۰۳ساعت 7:52 نويسنده فاطمه. الف |