جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار
|
من آدم غافلگیر شدنم و این کار انگار عادتم شده. ولی خوب خوشبختانه من این قضیه را لحاظ کرده ام و به خدمتش خواهم رسید. عمده موضوع این است که باید موضوعات را مثل چنگگ یا قاشق طوری بردارم که چیزی از آنها زمین نریزد. مثل یک شطرنج باز حرفه ای، وقتی حرکتی می کنی، حواست به جوانب مختلف باشد یا مثل قضیه عبور از خیابان که در آن باید حواست به خیلی چیزها باشد، مثلا وقتی داری از خط عابر پیاده عبور می کنی، نباید تمرکزت به آمدن یا نیامدن ماشین باعث شود که در دل عابری که از روبرو می آید، بروی یا پای کسی را له کنی، یا به کسی تنه بزنی... به همین سادگی. در یک برنامه علمی که به شدت از آن لذت بردم، به زبان ریاضی خیلی جالب توضیح می داد که چگونه پدیده ها با هر میزان بی نظمی دارای الگوی منظم و مشخصی هستند که با کشف آن الگو، می توان حرکت بعدی یا رفتار و اتفاق بعدی را پیش بینی کرد. مثل پیش بینی کسوف یا خسوف، البته در این میان هر عاملی می تواند باعث ایجاد تغییر در نتیجه شود که باز این تغییر نیز ،خود در یک الگوی خاص می گنجد. این کار مثل این می ماند که شما مثلا در مورد یک میوه به کسی توضیح دهید و او حدس بزند که میوه مورد نظر شما مثلا انار است، مصمم شدم با دقت بیشتری روی الگوهای حاکم بر فکر و ذهنم تمرکز کنم. با مزه است: مثل درگیر شدنم در الگوی بازی نمی دانم پس نمی توانم
پی نوشت: اثر پروانه ای یک تعبیر علمی است که در ادامه مطلب توضیح آن را می آورم. خوشحالم که این نکته را این قدر شفاف فهمیدم چون من از زمان نوجوانی اینقدر توی فکر تاثیر گذشتن در زندگی بقیه بودم که انگار در این راه خودم را فدا کرده باشم. این تعبیر به من یاد آور می شود که همه جهان از درون من آغاز می شود....