آمار وقتی خورشید برای دیده شدن از یک قطره آب استفاده می کند.....

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

باورهای من، در عالم واقع کمتر با مصادیق خود روبرو می شوند... بیشتر آنها یک مشت باورها و اعتقادات قشنگ و ایده آل هستند که مثل ادویه های تزئینی برای استفاده نیستند، فقط برای دکور خوبند، این سبک فکری من در دل واقعیت های جامعه - در صورتی که این نکته را ندانم- می تواند مثل یک شوکر عمل کند ولی خوب خوشبختانه من این نکته را فهمیده ام.... دوران کودکی و شرایطی که من در آن بزرگ شده ام، مرا به سمت این جور دیدن سوق داده، اینکه بنشینم و هی در خیالم نقاشی کنم ولی حالا من در بزرگسالی، این تصاویر کاغذین را دور می ریزم و واقعیت را هر چقدر کچل، کج و معوج هم که باشد، مثل مادری که بچه اش را می پرستد، با آغوش باز می پذیرم... شاید برای رسیدن به ایده آل ها اول باید از همین پل گذشت، پذیرفتن آنچه هست، واقعیت دارد و دیده می شود.... از جمله این واقعیت ها:

همیشه فکر میکردم، افراد با تحصیلات عالیه، به ویژه پزشکان، موجودات خاص و قابل ستایشی هستند،

درعالم واقع من به پزشکانی بر خوردم که با این تصویر ذهنی ام فرسنگ ها فاصله داشتند، کم کم شروع به پذیرش این واقعیت کردم که ممکن است از هزاران نفری که در این رشته تحصیل می کنند، یک عده هم  وجود داشته باشند که فقط برای ارضای یک جور جاه طلبی، سراغ این رشته رفته باشند...

و همین طور در همین رابطه، مثل پاک کردن عدس و نخود در حال به روز رسانی افکارم هستم این روز ها من! در مجال حرفهای های زیبایی که همسرم کنار گوشم زمزمه می کند.....

 

+ تاريخ چهارشنبه یکم آذر ۱۳۹۱ساعت 23:59 نويسنده فاطمه. الف |