|
جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار
|
درست وقتی که شما تصمیم به گرفتن رژیم می گیرد یک کیک بزرگ جلوی شما سبز می شه..
درست وقتی که می خواهید سروقت به قراری برسید ماشین گیرتان نمی یاد
درست وقتی مثل من تصمیم می گیرید بسیار خویشتن دار باشید وجودتون مثل یک انگشت دانه می شه که به راحتی سر می ره.... ![]()
برخی از روانشناسان عقیده دارند همزمانی این قضایا به خاطر اینه که اراده ما امتحان بشه و ما سر تصمیمان آزموده شویم... اما به نظر من آدم وقتی اینطوری میشه لااقل من، دیگه به این چیزها فکر نمی کنه......
بگذریم امروز یک موقعیتی پیش آمد که من از مدیریت خودم در مورد آن ناراضی بودم. .. چون اتفاقی بود که برای چندمین بار برای من پیش می آمد .... نهایتا من بعد از چند ساعت حس بد به نتیجه رسیدم کاش همانطور که آدم باشگاه می رود و در طول زمان با ارائه تمرینات مربی مثلا دمبل های مختلف را کار میکند تا برسد به ظرفیت بالاتر ...یک جایی هم بود که در آن می رفت و ظرفیت روانی خودش را زیاد میکرد. البته بعضی ها عقیده دارند زندگی خودش به روش خودش، درسهای لازم را به یک فرد می دهد... من دوست دارم اضافه کنم البته به کسی که درس بگیرد و الا بعضی ها مقاومت از خودشان نشان می دهند به محض کوچکترین فشار از هم می پاشند یا در مود افسردگی می روند.. کما اینکه من خیلی ها را دیدم که بزرگترها گفته اند این مثلا درسش تمام شود خوب می شود یا ازدواج کند خوب می شود یا سربازی برود خوب می شود یا بچه دار شود خوب می شود و یا هایی از این قبیل که در نهایت هم اتفاقی به آن صورت نیفتاده...
خلاصه من امروز احساس کردم نیاز به یک دوره فوق العاده دارم.یعنی با جدیت کارم را بگذارم روی این قضیه که دنیای فکری ام را آنقدر بزرگ کنم که هر مسئله و هر اتفاقی که برایم رخ داد در برابر این دنیا آنقدر بزرگ نباشد که جلوی دید مرا بگیرد....و به من احساس ناتوانی و عجز دست بدهد. خودم فکر میکنم ارتباطات زیاد روی این قضیه تاثیر زیادی دارد. آدمها بیشترین موقعیت را برای مواجهه با خود ایجاد میکنند. وقتی پای صحبت هایشان می نشینی موقعیت خودت را بهتر و شفاف تر می بینی امتیازات و امکاناتت بهتر جلوی چشمات میاد و همین طور جاهایی که کم می یاری مثلا همین هفته پیش من جایی دعوت داشتم که چند نفر از بچه های بهزیستی آنجا بودند و گفتن نداشت که چقدر شرایطشان خاص بود....
همین جا من از مک آرتور عزیز ![]()
هم عذر می خواهم که با اینکه بی نصیب از این تلخی های من نمی ماند، اما همیشه با راهنمایی ها و صحبتهایش خیلی مرا در درک خودم کمک می کند.