آمار نیکویی هیچ گاه شما را ترک نمی کند......

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

یک دوره ای در گذشته  به یک سری مفاهیم زیبا ( البته نه چندان پخته ) اعتقاد داشتم اما واقعیت هایی که نمی دانستم چگونه آنها را طبق همان اعتقاداتم تفسیر کنم از راه می رسیدند و این حس به من دست می داد که دارم اشتباه می کنم و این هم یک جور راه فرار از واقعیت های زندگی ام است و با این قبیل فکر ها سر از نا کجا آباد در خواهم آورد.....اعتقادات نحیف من در برابر واقعیت های پر زور خواه نا خواه کنار می رفتند و واقعیت عبارت بود از در نظر گرفتن سنم ... اشتباهاتی که در گذشته انجام داده ام... ظلم هایی که در حقم شده .... تفاوت ها و تبعیض های اجتماعی... تصمیمات اشتباه خودم ... نارضایتی از نحوه برخوردم با بقیه و برخورد بقیه با من.... دلسوزی نسبت به خودم، احساس گناه نسبت به بقیه.. و در نهایت بی برو برگرد به این نتیجه می رسیدم که یک مهره سوخته هستم که به این زودی ها نمی توانم به خیلی چیزها و موقعیت ها برسم. یک ایراد بزرگ هم داشتم که در راستای همین باور هر کسی هم اینطوری فکر می کرد بسیار آدم منطقی می دانستم و  یا حتی مطالعاتم هم در همین سمت و سو بود....

این نوع فکر کردن علی رغم ظاهر فریبنده آن اگرچه در مقایسه با منفی فکر کردن صرف بد نبود ولی عملا در حوزه ای بسته امکان تحقق بعضی چیزها را ممکن می ساخت. و به اصطلاح دست آن زیاد باز نبود.این واقع بینی نه تنها به من انرژی نداد که بخواهم کاری از پیش ببرم بلکه روز به روز افسرده ترم کرد.....

بعد از مدتی تاخیر تصمیم گرفتم به یک سری باورهایم برگردم که هر چند کم جان اما وجود داشتند. یا مثلا در گذشته صحت آنها را قبول داشتم اما در عمل به آن پایبند نبودم. یعنی می دانستم که حقیقت دارند اما ایمان و یقین نسبت به آنها نداشتم. مثل خیلی ها که با اینکه علم دارند که یک مرده نمی تواند حرکت کند اما از دست زدن به آن واهمه دارند...

حالا تمام تلاشم این است که سیستم فکری ام را که به شدت با یک سری افکار غلط خو گرفته تغییر دهم... یک نکته که دایم باید آن را تکرار کنم این است که تا زمان ملکه شدن این باورها در ذهنم می بایست صبور باشم:

افکاری مثل مثبت فکر کردن: اینکه ما افراد و موقعیت هایی از جنس افکارمان را به سوی خود می کشیم. یا مثلا قانون جاذبه یا انرژی یا اینکه

هر کاری کنم خوب یا بد روزهای بعدم در انعکاس آن است و بیشتر از اینکه بخواهم از دیگران صدمه ببینم این خودم هستم که به خودم صدمه می زنم

طرز برخوردم با قضیه پول یا آرزوها...

با امروز سه روز است که دفتر مراقبه ام را تهیه کرده ام مطمئنم نیروی باطنی من که متصل به نیروی بزرگ جهانی است مرا کمک میکند تا  این یافته های ارزشمندم به کار گیرم.....

+ تاريخ سه شنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۰ساعت 16:48 نويسنده فاطمه. الف |