آمار کفش هایم کو؟

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

من معمولا در صحبت‌هاي طولاني ام صدتا مثلا استفاده مي كنم. به همين سياق خوم هم خيلي چيزها را با مثال بهتر مي فهمم. و بهتر در ذهنم ماندگار ميشوند.

در اين يك ماهي كه قرار بود اسباب كشي كنيم- والبته هنوز نكرديم- و جميع اتفاقات ديگر و مهمتر از همه اينها فصلي كه روحم در آن بسر مي برد- فصل بهار- يك جور بي تفاوتي و بي خيالي مثبت سراغم آمده.

يك سري باورهاي مثبت در وجودم دارند جا مي افتند. مثل يك غذا. انگار با زندگي دوست شده باشم. و او يك سري رازهاي مگو را به من گفته باشد. باور من حالا اين استكه همانطور كه راه رفتن را بطور غريزي و از خلال يك سري اشتباه هاي معمول ياد گرفته ام همان اتفاق دارد در مورد روحم مي افتد. نكند اصلا اعتماد بنقس همين باشد؟

+ تاريخ یکشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۰ساعت 13:3 نويسنده فاطمه. الف |