|
جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار
|
كار را تحويل دادم. راضي ام و پرانرژي. حالا ديگر به طور عملي در مورد خودم ديدم كه اگر بخواهم و نيت انجام كاري را داشته باشم قطعا آن را به جايي مي رسانم. به قول كتاب جادوي فكر بزرگ: نتوانستن و در واقع نخواستن يك مفهوم ذهني است و از تمايلات شخصي ما در مورد كارها و اشخاص سرچشمه مي گيرد. وقتي به هر دليلي بي ميل به انجام كاري هستيد، پيشاپيش خودتان كارها را ناخودآگاه طوري پيش مي بريد كه نتيجه نگيرید اما خوشا وقتي كه اراده ميكند يك كاري را عملي كنيد از در و ديوار برايتان راه حل و اشخاص رابط به درد بخور مي بارد.
امشب در دلم شمع روشن كرده ام
تا فردا در حساب بانكي مان پول باشد و من كمي ولخرجي كنم. فكرش را بكن. آدمهاي پولدار دور و بر و آشنايان را در ذهنم مي چرخاندم كه بدانم چرا اكثريت آنها يك طرز فكر مشترك دارند و آن اينكه حواسشان باشد در بخششهايشان از يك خط كشي بخصوص فراتر نروند. با اين استدلال كه مبادا اين عملشان باعث تنبل بار آمدن ديگران يا توقعات بي مورد آنها بشود. حالا من از خدا خواسته ام كه مرا هم به يك آدم پولدار تبديل كند تا ببينم كه آيا اين طرز فكر يك جور سندرم پولداري است يا نه.
خوشحالم كه احساس تسلط به خودم دارم. تسلط به خودم بیشتر از تسلطم به شرایط و افراد برایم راه گشاست. یعنی من اگر زیاد حرف نزنم. صبور باشم و خود دار و به خدا و اشخاص و شرایط اعتماد کنم وقعا حرف ندارم. الان همزمان با تایپُ چشم انتظار ایمیلی تشکر آمیز در مورد ترجمه ام هستم. چون شارژ هستم و خوشبین و......و البته روشنفکر الان به جای گوش کردن به آهنگ های فارسی دارم اهنگ خارجی گوش می دهم.
پی نوشت: فکر میکنم با امروز ۴ روزی می شود که بخاطر پیشبینی های دقیق هواشناسی رسما سرکار گذاشته شده ام.![]()