آمار چند جمله از جبران خلیل جبران

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

... و خدا روح شما را با بالهایی آفرید تا با آن در افق پهناور عشق و آزادی به پرواز در آیید.چه دریغ انگیز است که بالهای خود را به دست خویش می برید و روح خود را به خزیدنی همچون حشرات موذی بر روی زمین محصور میسازید... 

 

_ چه بسيارند گل هايی كه از زمان زاده شدن بويی برنياورده اند! و چه بسيارند ابرهای سترونی كه در آسمان گرد هم آمده، اما هيچ دری نمی افشانند .

 از يك خود كامه، يك بدكار، يك گستاخ، يا كسی كه سرفرازی درونی اش را رها كرده، چشم نيك رای نداشته باش .

_ درختان شعرهايی هستند كه زمين بر آسمان می نويسد و ما آنها را بريده و از آنها كاغذ  می سازيم تا نادانی و تهی مغزی خويش را در انها به نگارش درآوريم .

-بزرگ مردی ان است که نه او را سودای چیرگی بر کس باشد و نه کس را یارای غلبه یافتی بر او

_ بخشش زودگذر توانگران بر تهيدستان تلخ است و همدردي نمودن نيرومندان با ناتوانان، بی ارزش. چرا كه يادآور برتری آنان است .

- به من می گویند:اگر برده ای را خفته دیدی بیدارش نكن شاید خواب آزادی را دارد می بیند

و

من به آنها میگوییم:اگر برده ای را خفته دیدید او را بیدار كنید و آزادی را برایش توصیف كنید.

-فلسفه از زمانی آغاز شد كه انسان محصول زمین را تناول كرد و از سو هاضمه رنج برد.

 

+ تاريخ یکشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۸۶ساعت 13:3 نويسنده فاطمه. الف |