|
جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار
|
این صحبت را از چند نفر که انرژی درمانی می کرده اند به کرات شنیده ام که مثلا فلان قضیه خیلی از من انرژی می گیرد و صحبت هایی از این قبیل........حالا من درمانگر نیستم ولی احساس میکنم همین اتقاف برای من هم می افتد بویژه وقتی که در مورد دیگران قضاوت میکنم. حتی اگر این قضاوت را به آنها بازگو نکنم این چرخش آنها در ذهنم از من انرژی میگیرد و خسته ام می کند. من هنوز در مورد برخوردم با افراد به نتیجه قطعی نرسیده ام. من بیشتر برایم اتفاق افتاده که در این مورد به حرف دلم گوش دهم که می گوید تمرکز کن به آن قسمت دست نخورده وجود آنها که بین شما مشترک است و معمولا هم جواب داده اما گاهی هم پیش آمده که بیراهه رفته ام ظرفیت آدمها فرق می کرده و این قضایا مرا دچار تعارض کرده حالا دیگر به این نتیجه رسیده ام که باید شناختم از افراد را مبتنی بر واقعیت کنم نه ان چیزی که در ذهن خود ساخته ام اما می بینم که من در فهم واقعیت دنیای افراد و کلا تحلیل شخصیت طرف مقابلم بی تجربه هستم.در مجموع اهمیت دادنم به این قضیه مرا درگیر مباحثی میکند که طی آن خواه نا خواه به قضاوت طرف می نشینم و این از من انرژی می گیرد......
باید متین باشم گویا جواب ها در حال جاری شدن به ذهنم هستند.......