|
جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار
|
اعتراف مي كنم كه انسان بسيار خطرناكي هستم......يك دفعه مثل يك نامرد مي زنم زير تمام قول و قرارها ......يك دفعه مثل يك نارفيق جا خالي مي دهم ........به خاطر همين بي ايماني يا بهتر است بگويم عدم تمركز كافي، افكار به اصطلاح قشنگم نمي توانند متولد شوند.من از همه اينها گذشته دهن بين هم هستم.......كه البته طبيعي است چرا كه كسي كه آرمانهايش براي خودش شفاف نيست براحتي از طرف خود آ دم هم زير سوال مي روند...براحتي .......اين سه چهار روز برايم تلخ گذشت به خاطر اينكه خودم واقعا آدم تلخي شده بودم.......اه كه مك آرتور بهتر است بگويم كه ناجي من است....من از او امشب خواهش كردم هواي مرا داشته باشد من كه هواي خودم را ندارم اين قدر آدم هم وحشي اين قدر ناخودآگاه آزاد كه هر طرف خواست براي خودش جولان بدهد..........اين قدر زن سركش واقعا كه ............