|
جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار
|
چقدر خوبه که دوباره برگشتم اینجا. در گذر زمان سعی کرده ام در تخیلاتم اینجا را واقعا یک اتاق یا چرا اتاق یک خانه شخصی در نظر بگیرم. و وقتی می خواهم اینجا بیایم بگویم: من یه ساعتی می رم کارگاه ... و کارگاهم کارگاه خودشناسی است. یا همان کیمیاگری را بیشتر دوست دارم. سالها طول کشیده که بپذیرم درون وجود من هم طلا هست و حالا باید همت کنم به متجلی ساختن آن.
خانوم ببخشید شغل شما چیه؟ شغل من رفع قطعی ارتباط آدمها با روح قدرتمند درونشونه.
خیلی دوست دارم این کار رو و ایمان دارم اگه در مورد خودم بتونم آنوقت می تونم در مورد دیگران هم این کار رو بکنم. البته اگه بخوان. چون من گاهی مخصوصا وقتی حواسم نیست، خیرخواهی هایم رنگ کنترل و اجبار می گیرند و به این نکته باید حواسم باشد. مردم که بچه نیستند، آدم بزرگ اند و خودشان باید انتخاب کنند و به آزادی شون باید احترام گذاشت.