آمار بانوی فریزر خوار

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

اگر هر  یک از ساکنین کره زمین به اندازه من از کیسه نایلون فریزر استفاده می کرد، حتم دارم که کلا کره زمین سلفون پیچ می شد: امروزه روز، کیسه فریزر دیگر برای من تنها یک کیسه فریزر ساده نیست که آن را  مثل چای خشک از قفسه فروشگاه با بی تفاوتی بر می دارم، بلکه این کیسه ها  به عنوان یکی از ابزارهای اصلی کارهای من در آمده و تبدیل شده به بخشی از ضروریات زندگی من. به همین سادگی می دانید چرا؟ چون تمیز است، سبک است، تقریبا مفت است و از همه مهمتر وقتی بعد از استفاده آن را دور می اندازم، به آن دلبستگی ندارم.

 تکه نانی از سفره بر می گردد، جایش کجاست یک کیسه فریزر جدید تا با قبلی ها قاطی نشود. کمی از میوه های شسته خورده نشده، برای انتقال به یخچال، چی بدرقه اش می کنه؟ درست حدس زدن کیسه فریزر تا پژمرده نشوند. کمی غذا مانده و ظرف دردار در دسترس نیست، در اینجا کیسه فریزر به عنوان در ظرف مزبور عمل می کند.

و یخچال فریزر هم که اساسا امپراطوری کیسه فریزرهای من است، از یک تکه کرفس بگیر که برای روز مبادا کیسه پیچ شده تا مثلا فلان تکه لواشکی که تازه آیا روزی خورده خواهد شد یا نه؟ سبزی ها و حتی کمی خاکشیری که دارم و..... هر کدام با خودخواهی یک کیسه به تن کرده اند. تازه حتی باطری های موس هم توی کیسه فریزر، شب ها می خوابند. 

ته کیف قرار است کمی نخودچی با کشمش خودم ببرم، مناسب ترین جا، باز تکه نایلون فریزر است تا ته کیفم پخش و پلا نشوند. چند مداد آرایش احیانا قرار است توی کیفم باشند، باز جایشان کجاست، توی نایلون فریزر، چرا باز چون سبک تر از یک کیف آرایشی است. حتی برای خودکارهایم هم گاهی من کیسه فریزر را به جامدادی ترجیح می دهم به همین سادگی. 

در تدارک یک پیکنیک تابستانی هستم، خدای من اینجا دیگر نایلون فریزر مثل یک ناجی به کمک من می آید تا کلی ظرف دردار مثلا خوشگل و سنگین رو الکی دنبال خودم نکشم. 

و در اینجا نوشته را به پایان می برم، در حالی که  درمورد جایگاه نایلون فریزر در کمد لباسهایم حرفی به میان نیاورده ام و به این می اندیشم که آیا من شهروند مسوولی هستم یا نه.


برچسب‌ها: طبیعت من
+ تاريخ پنجشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۶ساعت 1:1 نويسنده فاطمه. الف |