آمار عشق را به تعویق نیندازید.....

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

احساسات از وجودت نشت می کنند و تو را دیر یا زود و به آسانی لو می دهند. مثل ظرف ترشی روبازی که بویش، فضای یخچال را فتح کرده یا بوی هندوانه رسیده ایی که عصر یک روز تابستانی کم کم از ایوان همسایه به داخل خانه ات می آید. تازه من این بوها را مطبوع می دانم.

ولی فکر کن، لباس خیسی که بی خشک شدن در گوشه ای از خانه رها شده، یا اشغالی که به موقع به بیرون هدایت نشده، چه بوی بدی را وارد فضای بودن ات می کند؛ تصورش هم شامه ام را اذیت می کند.....

بنابراین باید مراقب احساساتت باشی، باید احساساتت را به بررسی بگذاری، منظورم از احساسات، حسی است که مثلا به بچه ات، کارت، خانه ات، روابطت، همسرت و اساسا خودت داری. تعارضاتت را بهتر است کم کنی، تکلیف احساسات بد را روشن کنی: یا دیدگاهی که موجب آن احساسات بد شده را تغییر دهی یا خلاصه کلا عاملی که باعث آن حس بد شده را از زندگی ات بیرون بیندازی....

چون حس بد، باعث می شود، آدم هی در خودش بپیچد و مثل پیچکی در کف جنگل های آمازون که بهره اندکی از آفتاب دارد، اصلا قد نکشد.

به همین خاطر، این اواخر من واقعا سعی می کنم در مورد چیزی الکی به خودم دروغ نگویم، با احساساتم روراست باشم و خوب شفاف سازی کنم. تکلیف احساساتم را روشن می کنم. مثلا اگر فلان کار را می کنم، الکی همسرم را بهانه نکنم، ببینم ته دل خودم چیست؟

گاهی آدم توی ذهنش در مورد موضوعی آنقدر بقیه را بدهکار می کند که یادش می رود، اساسا خودش هم در آن قضیه ذی نفع است، یا بالاخره نقشی هم دارد، ولی شفاف سازی قضایا، به آدم کمک می کند که از یک بُعد به قضیه نگاه نکند و نقش آدم مظلوم قضیه را بازی نکند و چرایی برخی کارهایش لااقل برای خودش روشن باشد.

البته فکر می کنم علاوه بر خواست شخصی، شاید  لازمه این کار، یک سری آگاهی هایی باشد که باید آنها را کسب کرد. مثلا گوش دادن به فایل های دکتر هلاکویی به ویژه در مورد موفقیت خیلی به خود من در شناسایی احساساتم و پاکسازی آنها کمک کردند.

ولی از همه اینها که بگذریم، به نتیجه گیری رسیده ام که بزرگ شدن واقعی من دقیقا زمانی اتفاق خواهد افتاد که برای خوشحال کردن و کلا اداره خودم، چه مادی چه عاطفی، فقط به خودم تکیه کنم. کمک گرفتن مقطعی از عزیزان به شرطی که در نهایت برای ایستادن روی پای خودت باشد، البته که بد نیست؛ ولی هرچه این مهم را آدم به تاخیر بیندازد، دیرتر به احساسات فوق العاده و متفاوت میرسد......

پی نوشت: آدرسی که آنجا توانستم به فایلهای دکتر هلاکویی دست پیدا کنم را با مهربانی و عشق تمام برایتان می گذارم:

http://p30download.com/fa/entry/54737/

پی نوشت بعدی:

حتما می دانید که حتی پیچک هرچه قدر هم قد بکشد در نهایت برای بلند شدن، به پیکره یک درخت احتیاج خواهد داشت.

+ تاريخ شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۴ساعت 23:14 نويسنده فاطمه. الف |