آمار وقتی لسان الغیب به کمک زبان الکن بشتابد!

جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شددل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشتبه غمزه مسله آموز صد مدرس شد
به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبافدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
به صدر مصطبه‌ام می‌نشاند اکنون دوستگدای شهر نگه کن که میر مجلس شد
خیال آب خضر بست و جام اسکندربه جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد
طربسرای محبت کنون شود معمورکه طاق ابروی یار منش مهندس شد
لب از ترشح می پاک کن برای خداکه خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمودکه علم بی‌خبر افتاد و عقل بی‌حس شد
چو زر عزیز وجود است نظم من آریقبول دولتیان کیمیای این مس شد
ز راه میکده یاران عنان بگردانیدچرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

+ تاريخ پنجشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۲ساعت 15:50 نويسنده McArthur |