|
جاری چون رود.....شاعر چون چشمه....بی پروا چون آبشار
|
اینهمه آیه معنا
دستان کوچک تو را
خسته می کند و تاندون های آن را از جا در می آورد
لطفا به خودت استراحت بده...
پیش از آنکه
کارت به جایی برسد که
اصلا نفهمی معنا یعنی چه؟
این یکی از جدیدترین هایکوهای من است که برای خودم سرودم. تقدیمش می کنم به همسرم به خاطر اینکه گاهی واقع بینی مورد نیازم را از چشمان او وام می گیرم. مثل امشب که بعد از صحبت هایش و تشریح برخی چیزها، احساس کردم، کودک بیچاره دلم انگار همه ماه های عمرش خرداد تعریف شده است......
پی نوشت: پریروز یکی از ملنگوهایمان را آزاد کردیم. در قفس را باز کردیم. فقط یکیشان رفت. آن یکی به خاطر درنیامدن بالهایش بود یا حماقتش یا ترسش یا عقلش همچنان جایی نرفت و من همش فکر می کردم، چشمانش حوضچه های تردیداند و هی مرا در خود منعکس می کنند به طوری که فی البداهه پیشنهاد کردم بگذاریم گربه ها بخورندش.....![]()